عزیز دل مامان و بابا؛ شهراد نفس،عزیز دل مامان و بابا؛ شهراد نفس،، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

شهراد، پادشاه قلبم

ده ماهگیت مبارکــــــــــــــــــــــــــ

پسر عزیزم، ده ماهگیت هم تموم شد و وارد ماه 11 زندگی شدی ؛ مبارک باشه.  تبریک دوم هم واسه در اومدن مرواریدهای هفتم و هشتم ؛ دیشب دیدم که پایین، دو طرف دندونای قبلی، دو تا مروارید کوچولو دیده میشه و کلی ذوق کردم.    الآن دیگه خیلی فهمیده شدی، دستتو می گیری به مبل، دیوار و... واسه خودت می گردی دور خونه، عاشق صدای قشنگتم وقتی میگی: بابا، دَدَ، بُدو... خیلی باهوشی شهرادم، هزارماشالله...  اینم عکسای نازت؛                                                       ...
30 بهمن 1391

نه ماهگیت مبارکــــــــــــــــ

تعداد ماه های عمر پسرم دو رقمی شد عزیزم ورودت به ماه 10 زندگیمون مبارک، بهترین ها رو واست آرزو می کنیم، گل پسر مامان و بابا چند تا عکس از دیشب؛   خواب امروز صبحت؛ امروز، بعد از حمام کردن؛    خدایا باز هم میگم و هزاران بار میگم: به خاطر همه چیز ممنونتم، مخصوصا به خاطر این گلی که به من هدیه دادی   ...
30 دی 1391

خاطره

سلام پسر مامان. اول بگم که ماه صفر دیروز تموم شد و وارد ماه شادی (ربیع الاول) شدیم. میخوام کاری که مدتهاست تو فکرشمو انجام بدم. ثبت مختصری از خاطرات قبل از به دنیا اومدنت تا زمانی که اولین عکستو گذاشتم تو وبلاگت. پسرم؛ من و تو تا پایان ماه چهار هر روز می رفتیم دانشگاه، چون مامان حسابی درگیر پایان نامه اش بود، خیلی روزای سختیو گذروندم خیلی... خدا میدونه با چه حالی صبح ها بیدار می شدم و واقعا نیاز به استراحت داشتم، اما خودم خواسته بودم و اجباری نبود، فکرکردن به تو آرومم می کرد، تویی که داشتی توی وجود من رشد می کردی و چقد لذت بخش بود... بعد هم که من روز به روز سنگین تر می شدم و تو داشتی بزرگ و بزرگ تر می شدی، از وقتی هم فهمیدم نی نی من...
24 دی 1391

اولین زمستان با شهراد

سلام. این چند روز خداروشکر برف سنگینی بارید و البته ما هم خونه نشین شدیم، با وجود شهراد لحظه هامون شیرین و باسرعت میگذره. پسرم دو تادندون دیگه هم از بالا درآورده. شد 6 تا مروارید. مبارک باشه نفسم.  خیلی هم شیطون شده و باید مدام حواسم بهش باشه، آخه گوشه و کنار خونه دنبال چی هستی جیگرم......... دیروز هوا کمی بهتر بود و بردمت حموم؛ اینم چند تا عکس از دیروز و پریروز:       این روزها جای پسر قشنگم بیشتر همین جاست؛ اولین تاب بازی شهرادم که خیلی هم خوشش اومد؛ شهراد وقتی که نمی خواد تو روروئک باشه؛   عکسای شب یلدا که قولشو داده بودم: ...
11 دی 1391

هشت ماهگیت -شب یلدا- مبارک

سلام. من اومدم با سه تبریک برای گلم؛ اول: هشتمین ماهگردت مبارک پسرم .          دوستت داریم عاشقانه، صادقانه، حاودانه... دوم: دو تا دندون بالاییت هم دراومد . چند روزه سفیدیش دیده میشد و دیروز اون مرواریدهای قشنگتو لمس هم کردم! دستام تمیز بود پسرم، من مامانتم دیگهههههههههههههه.   مبارکه عزیزم. سوم:         امیدوارم با نوه ها و نتیجه هات شب یلدارو جشن بگیری عزیزم.                   دو تا عکس از صبح امروز که دنبال من اومدی تو آشپزخونه و عاشق اینی که خودتو توی در گاز ببینی، موش هم می کنی که بذارم همونجا باشی. فدات...
30 آذر 1391

برف

در روز چهارشنبه - 22 آذر 91 - اولین برف زندگی پسرم بارید. این عکسها هم مربوط میشه به روز بعدش که رفتیم طرقبه، در هوایی سرد.                         زندگیت سرشار از پاکی و زیبایی و سپیدی عزیزمامان. ...
27 آذر 1391