عزیز دل مامان و بابا؛ شهراد نفس،عزیز دل مامان و بابا؛ شهراد نفس،، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

شهراد، پادشاه قلبم

مسافرت شهراد

1391/7/19 10:57
نویسنده : مامان
539 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی عزیزایی که به وب پسرم سر میزننقلب. شهراد به اولین سفرش رفت، از تاریخ 6 مهر تا 13 مهر. اینم گوشه ای از مسافرت.لبخند

شهراد نازم؛ میخوام کمی از سفر بنویسم و چند تا عکس هم بذارم، میخوام بدونی که شیرینی لحظه هامی و روزای قشنگی واسه من و بابا بوجود میاری. با وجود تو مسافرت هم مثل تمام روزای با تو بودن، خیلی بهتر و لذت بخش تر بود، امیدوارم تو هم اذیت نشده باشی پسرم.

این عکست مربوط به روز اول سفره، استراحت و چای خوردن ما و نگاه های با دقت تو به سرسبزی اطراف.

 

رسیدن به بابلسر، حموم رفتن شهراد و بعد خوابیدنش که خسته ی راه بود. فدات بشم خوشگلمممممممممممممم.

 

روشن شدن چشم دریا به دیدن صورت ماه پسرم.

اینم  ژستای قشنگت؛

چند تا عکس دیگه هم در ادامه ی مطلب...

 

خواب شهراد در ماشین...

بیدار شدن و کنجکاوی: این عکسو مامان از پشت شیشه ی ماشین ازت گرفته.

دو تا عکس از من و شهراد عزیزم و عکس آخر هم مربوط به روز آخر تو آزادشهر...

جنگل نور

جواهر ده

دوستت دارم پسرم، همیشه شاد و سلامت بمونی عزیز دلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دایییییییی
21 مهر 91 14:38
دوست دارم عزیز دایی... حیف دایی در تبعید به سر میبره... آرزوی بهترینها رو واسه خودت و مامان بابات دارم...از راه دور روی ماهتو میبوسم...


منم دوست دارم دایی جون، اینجوری نگو هرجا که باشی جات همیشه تو قلب ماست
مریم
21 مهر 91 14:56
سلام شهراد جون. الهی همیشه خندون باشی و باعث شادی مامان و بابا

مرسی مریم عزیزم، البته از زبون شهراد "خاله مریم جون"!